هوای ساحل احساس شرجی است، باور کن
نیاز من به بودن تو حتمی است، باور کن
همین که در تپش فال من حضور تو نیست
بهار، در تن رگهام، زخمی است باور کن
تو شاخه ی گل سرخی و تیغ ها داری
مهم نبوده که این تیغ سمّی است ، باور کن
تو را به فاصله سوگند خوب من برگرد
مرا که عاشقم از تو، سهمی است باور کن
منــی که دخــتر مغــرور عصـــر مردادم
شدن شبیه خاطره بی رحمی است باور کن